تحولات لبنان و فلسطین

امروز روز بزرگداشت خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی متخلص به «حافظ» و معروف به لسان‌الغیب، از بزرگ‌ترین شاعران غزل‌سرای ایران و جهان است. درباره‌ حافظ بسیاری نوشته‌اند و گفته‌اند و حکایت همچنان باقی است... .

گفتارهایی از استاد شفیعی کدکنی درباره حافظ/ این کیمیای هستی

به گزارش قدس آنلاین، با توجه به اینکه ۱۹ مهرماه، سالروز تولد استاد محمدرضا شفیعی کدکنی و ۲۰ مهر هم مصادف با روز بزرگداشت یکی از قله‌های ادبیات ایران است بهتر دیدیم دیدگاه‌های استاد شفیعی کدکنی درباره حافظ را در اثر «این کیمیای هستی» بازخوانی کنیم.  
این کتاب به مخاطب علاقه‌مند یاری می‌رساند که حافظ و زمانه‌اش را بهتر بشناسد. در «این کیمیای هستی» مقالات مربوط به زیبایی‌شناسی و جهان شعری حافظ مطرح شده و حاوی نکته‌ها و یادداشت‌هایی درباره واژگان، عبارت‌ها و ابیات لسان‌الغیب است. این اثر همچنین شامل درس‌گفتارهای استاد شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران است که از کلاس‌های ایشان ضبط شده است. 
بخش‌هایی از این کتاب به انگیزه سالروز بزرگداشت حافظ برای مطالعه انتخاب شده است که می‌خوانید. 
 با اطمینان می‌توان گفت هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد. فردوسی بیش و کم نظایری در جهان دارد و سعدی نیز. حتی جلال‌الدین مولوی هم، ولی حافظ ما در فرهنگ بشری بی‌مانند است؛ شاعری که شعر فارسی او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دوره‌ای شعر او را آینه اندیشه‌های خود بدانند و از نظر «پیر خطاپوش» حافظ که بر قلم صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگی روزانه، مردم ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید سر سفره عقد و هفت سین سال نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند، چنین شاعری در جغرافیای کره زمین و در تاریخ بشریت منحصر به فرد است و همانند ندارد.
 ریا و خودکامگی دو ضربه‌ای بوده که بر پیکر اجتماع ما خورده است و ما هنوز هم زیر ضربات دردناک ریا و دیکتاتوری به سر می‌بریم و از آنجا که با ریا و محیط ریازده و دیکتاتوری و محیط دیکتاتوری‌زده متولد می‌شویم و با عوارض ریا و دیکتاتوری زندگی می‌کنیم و در سایه همان می‌میریم و نسل‌های پی در پی ایرانی متولد می‌شوند، می‌پژمرند و می‌میرند کسی کمتر متوجه زیان‌های ریا و دیکتاتوری می‌شود.
همه خودکامگان تاریخ مغلوب هنر بوده‌اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند. لشکری که حافظ با هنر خویش علیه خودکامگی و ریاکاری برانگیخته است از لحظه انتشار نخستین شعرهایش تا همین لحظه که ما خوانندگان دیوان او هستیم، تا هر لحظه‌ای که انسانی روی کره زمین یا یکی از کُرات دیگر زندگی کند و سعادت فهم سخن خواجه شیراز را داشته باشد، یعنی زبان فارسی بداند، این لشکر همچنان تیغِ آخته و چیره بر استبداد و ریا، بی ‌هیچ خستگی در کار خویش است:
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی/ از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
 فرم حیرت‌آور شعر حافظ و موسیقی شعر او توانسته است مردی از مردم چین را شیفته حافظ و فرهنگ ایران ‌زمین کند و او را به سرودن شعر به زبان پارسی وادارد. معجزه حافظ و معجزه شعر فارسی مورد نظر است. 
شعر پفک‌نمکی عصر ما، حتی همسایه آپارتمان روبه‌روی شاعر را نیز به همدلی با او نمی‌خواند، ولی شعر حافظ پس از هفت قرن، از شیراز به چین سفر می‌کند و دل از مردم چین می‌رباید. 
روشنفکران ما از این نکته غافل‌اند که سه عنصر از عناصرِ فرهنگِ ایران‌زمین همواره در طول تاریخ، میدان گسترش اعتبار و حیثیت ملی ما در جهان بوده است؛ شعر فارسی، موسیقی ایرانی و عرفان ایرانی.
ما امروز در پی شکار سایه مدرنیسم به ویران کردن این سه بنیاد برخاسته‌ایم و خیال می‌کنیم دنیا عاشق چشم و ابروی ما و منتظر است ما یک جیغ بنفش بکشیم و تمام جوایز ادبی دنیا را به در خانه ما روانه کنند با فرمایشاتی نبوغ‌آمیز از این نوع:
من آرزوهایم را اتو می‌کنم
عشقم را لای شناسنامه‌ام می‌گذارم
و با جدولِ ضربِ آمیزش پارادایم‌های ناهمگون، پشت سر هم استعاره خلق کردن و آن را شقّ‌القمر پنداشتن.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.